❎ محیط و تربیت کودک چه تاثیری روی ایجاد مشکلات روانی و ارتباطی او میگذارد؟
اینکه افراد در موقعیتهای مختلف واکنشهای تقریباً یکسان و از پیش تعیینشدهای نشان میدهند ناشی از چیست؟ کارن هورنای روانتحلیلگر آلمانی که نظراتش را بر اساس درمانهای خود با افراد شکل داد، در سال ۱۸۸۵ بهدنیا آمد و در سال ۱۹۵۲ از دنیا رفت.کارن هورنای سالها روی این موضوعات کار کرده است و باور دارد که بسیاری از رفتارها و چارچوبهای شخصیتی فرد ناشی از نوع تعاملات فرد در کودکی و محیطی است که در آن بزرگ شده است.
نظریه کارن هورنای:
???? کودکان در سنین کم ، به وسیلهی تحقیر،ترساندن، زورگویی، سختگیری بیش از حد و عدم توجه به ضعفهای کودک، دچار کاهش اعتماد به نفس میشوند.
کودک در اثر برخورد خشن، نابهنجار و آزاردهندهی اطرافیانش، نیاز به مدارا کرده و سه راه فرار روبروی خودش میبیند:
???? خود را با دلخواه اطرافیان وفق میدهد که در نتیجه سر به راه و توسریخور و تابع میشود (مهرطلب)
???? خشن، گستاخ، بددهان، فحاش و تند و تیز میشود (برتریطلب)
???? سعی میکند کمتر با دیگران تماس بگیرد تا کمتر آزار ببیند (عُزلتطلب)
???? کودک هر سه را با هم استفاده میکند؛ منتهی بسته به وضع محیطش بعضی را صریح و بعضی را غیر مستقیم
✅ از برخورد این سه تمایل متغایر، در شخص کشمکشی دائمی ایجاد میشود که ریشه تضادهای اساسی رفتاری اش در بزرگسالی میشود.
کارن هورنای میگوید: ممکن است فرد لزوماً فقط از یکی از این سه راهکار استفاده نکند و هر سه را در رفتارهای خود بروز دهد، اما همیشه یکی از این سه سبک رفتاری سبک غالب فرد است. در عین حال فرد در طول زمان نیز میتواند از یک سبک غالب رفتاری به یک سبک غالب رفتاری دیگر برود، چرا که در طول زمان احساس میکند که سبک رفتاریاش اضطراب او را کاهش نداده است و او همچنان دارای مشکلاتی است.
به طور مثال، فرد مهر طلب میفهمد هرچقدر هم که سعی میکند و تمام انرژی و توجه خود را میگذارد تا فرد زورگوی زندگی خود را راضی کند تا به او توجه کند و او را مورد مهر و محبت خود قرار دهد بازهم توجهی را که مطلوب اوست و به نظرش باعث میشود احساس امنیت کند، دریافت نمیکند. این اتفاق نه فقط در یک رابطه بلکه در تمام روابطی که در طول سالیان مختلف با افراد متفاوت داشته است تکرار میشود. در نهایت او تصمیم میگیرد که هرگونه رابطه جز سوء استفاده از او و آزار او نتیجهای برایش ندارد، پس راه را بر هرگونه ارتباط جدید میبندد و سعی میکند لااقل از نظر عاطفی به کسی وابسته نشود (عزلت طلب).
اما شاید واقعاً انسان سالم نیز گاهی هر یک از رفتارهای مهر طلبی، برتری طلبی و عزلت طلبی را بروز دهد. کارمندی را که برای امرار معاش لازم است با رئیس زورگو و خود شیفتهی خود بهنحوی کنار بیاید و در اکثر موارد مطیع او باشد، نمیتوان فردی عصبی دانست (در کلام کارن هورنای عصبیت عبارت است از مشکلات روانی و فرد عصبی نه به مفهوم فرد خشمگین بلکه به معنای فردی دارای مشکلات روانی و بالاخص اضطراب در نظر گرفته میشود) بلکه میتوان او را فردی با قابلیت سازگاری با محیط و شرایط در نظر گرفت.
طبق نظر کارن هورنای ، اگر این فرد در اکثر شرایط و موقعیتها و در برابر اکثر افراد چنین سبک رفتاری را از خود نشان دهد او را فردی عصبی- مهر طلب – مینامیم. البته که او از این سبک رفتاری خود منافعی به دست میآورد که حاضر به ترک چنین مدل ارتباطی و سبک رفتاری نیست. او آزادی خود را فدا میکند تا در قبال آن امنیت به دست آورد. او چنان از درون مضطرب است که تمام آزادی خود را برای به دست آوردن تمام امنیت ممکن به حراج میگذارد، اما دریغ که هرچه بیشتر به این سبک ارتباطی دل میبندد نه تنها آزادی که امنیت خود را نیز از دست میدهد، چرا که هر چه زندگی، آرزو و علاقمندیهای خود را بیشتر در جهت کسب رضایت دیگران فدا میکند، کمتر احساس میکند که از سوی آنان حمایت و آرامش دریافت میکند.
علایم عصبیت:
کارن هورنای میگوید:
✅اولین علامت عصبیت عدم انعطافپذیری است. به این معنا که او در کلیهی شئون زندگی خود و با همه و در همهی اوقات مجبور به انجام رفتار یکسانی است و سبک رفتاری معینی دارد که هر زمان به مشکلی برخورد بیشتر به آن پناه میبرد؛ یعنی اجبار درونی فرد، او را وا میدارد تا به شکل از پیش تعیین شدهای رفتار کند، در حالی که مشکل، خود این سبک رفتاری است.
✅دومین علامت عصبیت از نظر کارن هورنای آن است که فرد به علت ترمزها و موانع درونی نمیتواند از امکانات و استعدادهای درونی خود استفاده کند. برای مثال، فرد مهرطلبی را در نظر بگیرید که از درون مضطرب است و همواره میترسد تایید و حمایت دیگران را از دست بدهد، پس به ناچار هیچ وقت جرأت ابراز مخالفت نخواهد داشت، از ریسک کردن همواره پرهیز میکند تا مبادا کار اشتباهی انجام دهد، مجبور است خلاقیت را در درون خود سرکوب کند، زیرا خلاقیت در او اضطراب ایجاد میکند. او ترجیح میدهد همواره همان فرد ساده باقی بماند، زیرا تقلا برای پیشرفت او را در برابر افراد دیگر قرار میدهد و او از این امر پرهیز میکند. او به دنبال یک زندگی امن (در ظاهر امن) میگردد و آن را در کاری نکردن مییابد، اما همواره در ذهن خود با یگران درگیر است- البته اگر مهر طلبی او شدید باشد، سعی میکند هرگونه میل به مخالفت با دیگران را سرکوب کند؛ به طوری که خودش هم نمیداند که نظر و عقیدهی متفاوتی دارد- ولی به جهت خصوصیات درونی خود توان مواجهه با دیگران را ندارد.
با مرکز روانشناسی بینش کرج همراه شوید
????????????
۳۴۲۱۹۸۲۱
۰۹۰۳۶۴۱۱۲۲۵
روانشناس خوب در کرج
مشاور خوب در کرج