سالکووکیس که ریشه های احساس مسئولیت افراطی در OCD و GADرا بررسی کرده، معتقد است که مسیرهای چندگانه ای برای شکل گیری مسئولیت پذیری افراطی وجود دارد: 1- ممکن است در دوره کودکی ، والدین احساس مسئولیت را تشویق کرده باشند، مثلا از بچه ی اول به کرّات خواسته باشند که از خواهر و برادرهای کوچک ترش محافظت کند. 2- احساس مسئولیت ممکن است در نتیجه ضوابط اخلاقی و وظیفه شناسی افراطی ، بیمارگونه رشد کرده باشد مثل احساس مسئولیتی که آموزه های مذهبی آن را ترغیب کرده باشند. 3- کودکانی که والدینشان به شدت آنها را از پذیرفتن مسئولیت ورفتارهای مسئولیت پذیری، توسط والدین خودشان منع شده باشند ، ممکن است در بزرگسالی – به دلیل نبود آمادگی و تمرین – به احساس مسئولیت بسیار حساس شوند و از پس مسئولیت های بزرگسالی برنیایند. در واقع، این کودکان والدین مضطربی داشته اند که تلویحا چنین پیامی را به فرزندانشان منتقل کرده اند: (خطر قریب الوقوع در راه است و آنها نمی توانند با خطرات مقابله کنند). 4- ممکن است به خاطر عملکرد فرد ، یا به خاطر کاری که باید انجام می داده و انجام نداده است، در گذشته واقعا رویداد بدی رخ داده باشد که فرد یا اطرافیانش را با مشکل مواجه کرده باشد. این رویدادها می توانند فرد را مستعد شکل گیری احساس مسئولیت افراطی کنند(به نقل از راچمن و همکاران،2006).
منبع : محمود علیلو ، مجید و همکاران (1391)تکنیک های درمانی اختلال اضطراب فراگیر. (ص73). تهران : نیوند.