آیا شخصیت مهر طلب دارم؟!
شخصیت مهر طلب
هورنای درباره اهمیت سالهای اولیه کودکی در شکل دادن شخصیت بزرگسال با فروید موافق بود، اما درباره جزئیات اینکه چگونه شخصیت شکل می گیرد، اختلاف داشتند. هورنای معتقد بود نه مراحل رشد همگانی وجود دارد و نه تعارض های کودکی اجتناب ناپذیر، بلکه رابطه اجتماعی بین کودک و والدین او، عامل اساسی رشد شخصیت است.
کودکی تحت سلطه نیاز به امنیت قرار دارد، که منظور امنیت و رهایی از ترس است. امنیت کودک کلا بستگی دارد به اینکه والدین با کودک چگونه رفتار می کنند. والدین با نشان ندادن صمیمیت و محبت نکردن به کودک، امنیت او را تضعیف می کنند. مادام که کودکان احساس می کنند آنها را دوست دارند و بنابراین ایمن هستند، می توانند خیلی از رویدادهایی را که معمولا آسیب زا (کتک خوردن یا حتی تجربیات جنسی پیش از موقع) محسوب می شوند، بدون اثر زیان بار تحمل کنند. والدین امنیت فرزندانشان را به شیوه های مختلف تضعیف کرده و بنابراین، در آنها خصومت ایجاد می کنند.
هورنای بر درماندگی کودکان خیلی تاکید کرد. اما بر خلاف آدلر، باور نداشت که لزوما همه کودکان احساس عجز و درماندگی می کنند. اما در صورتی که این احساس ها ایجاد شوند می توانند به رفتار روان رنجور منجر شوند. هرچه کودکان بیشتر از والدین بترسند، خصومت خود را بیشتر سرکوب خواهند کرد. محبت می تواند دلیل دیگری برای سرکوب کردن خصومت نسبت به والدین باشد. کودکان می فهمند که محبت والدین آنها واقعی است یا نه. احساس گناه دلیل دیگری برای سرکوب کردن خصومت است. آنها اغلب وادار می شوند از هرگونه ابراز خصومت یا نافرمانی احساس گناه کنند. هرچه کودک بیشتر احساس گناه کند، خصومت خود را عمیق تر سرکوب خواهد کرد. این سرکوب ها موجب ایجاد اضطراب بنیادی می شود.
اضطراب اساسی، از رابطه والدین – کودک به وجود میآید. هنگامی که این اضطراب تولید شده توسط اجتماع یا محیط ظاهر میگردد کودک تعدادی از راهبردهای رفتاری را برای مقابله با احساس ناامنی و درماندگی در خود پرورش میدهد. اگر هر یک از این راهبردهای رفتاری به صورت بخش تثبیت شده شخصیت او درآید یک نیاز روان رنجوری یا نوروتیک نامیده میشود که در واقع یک شیوه دفاع در برابر اضطراب است. او نیازهای روان رنجوری را در سه طبقه دستهبندی کرد:
۱٫ شخصیت مهرطلب: نیاز به حرکت به سوی مردم، نیاز به تأیید و محبت و نیاز به مونس غالب از مشخصه این دسته است. حرکت به سوی مردم با قبول درماندگی و کوشش برای جلب محبت دیگران میسر میشود.
۲٫ شخصیت عزلت طلب: دوری جستن از مردم، استقلال و کمال از جمله نیازهای اوست. دوری جستن از مردم مستلزم دور ماندن از دیگران و اجتناب از هرگونه موقعیت وابستگی است.
۳٫ شخصیت برتری طلب: حرکت علیه مردم، ابراز نیاز برای رسیدن به قدرت، استثمار دیگران، کسب حیثیت، برخورداری از تحسین و پیشرفت از جمله نیازهای او به شمار میرود. لازمه حرکت بر علیه مردم خصومت، طغیان و پرخاشگری است.
شخصیت مهر طلب بنا به گفته کارن هورنای به شدت تشنهی محبت است و محبت و عشق برای او مانند اکسیژن است. برای او انسانها به دو دسته تقسیم میشوند:
- افرادی که دوست، معشوقه و یا همسر دارند و دارای احترام و ارزش هستند.
- افرادی که کسی را در کنار خود ندارند و تنها هستند.
فرد مهر طلب میخواهد توجه و محبت همه را داشته باشد و همه را از خود راضی نگاه دارد. اگر کسی از او ناراحت باشد و یا به او محبت نکند، او احساس درماندگی میکند. یک احوالپرسی نه چندان گرم از سوی مغازهدار محله که میتواند بنا به دلایل مختلفی باشد، فکر او را به شدت درگیر میکند. دعوت نشدن در جشن تولد یکی از بستگان او را از پای در میآورد و بهتنهایی مسافرت رفتن ِ همسرش، به شدت او را نگران میکند.
مهر طلب محتاج کمک، حمایت و عشقی است که کاملاً خود را تسلیم طرف مقابل کند و مطیع او باشد. هرقدر احتیاجش به طرف مقابل بیشتر باشد، بیشتر سعی میکند در ذهن خود صفات ممتاز و برجستهای به طرف مقابل نسبت دهد و بدیهای او را نبیند- ولی در نهایت موفق نمیشود.
مهر طلب از هیچ نظر نباید برتر از دیگران باشد، در غیر اینصورت احساس اضطراب میکند. او از موفقیت لذت نمیبرد و آن را به عوامل خارجی و شانس نسبت میدهد. دربارهی خوبیهای خود حرف نمیزند و اگر کسی از هوش او تعریف کند میگوید «این نظر لطف شما است، ولی من اصلاً آدم باهوشی نیستم.»
او باید مطیع دیگران باشد و به آنها تکیه کند و تمام تلاشش را برای جلب رضایت دیگران بکند. مهر طلب حس میکند دیگران با دید ِ تحقیر و تقصیر به او مینگرند. او باور ندارد که به تنهایی میتواند از عهدهی کارها و ادارهی امور زندگی برآید. او بارها مورد اجحاف و استثمار دیگران قرار میگیرد و معمولاً احساس قربانی بودن میکند، زیرا باور دارد که دیگران قدر محبتها و فداکاریهای او را نمیدانند.
او دنبالهرو نظرات دیگران است و از خود اظهارنظری نمیکند، زیرا اولاً جرأت ابراز ندارد و در ثانی، با کوچکترین انتقادی عقیدهاش بر میگردد.
مهرطلب لذت و تفریح تنهایی برای خود را خودخواهی میداند و به تنهایی از چیزی نمیتواند لذت ببرد و در تنهایی احساس ملالت و بیقراری میکند و ترجیح میدهد هر کاری را با حضور دیگران انجام دهد. برای خود نمیتواند پول خرج کند، چرا که خود را ارزشمند نمیداند. برای دیگران کارهای بسیاری میکند که برای خودش آن کارها را انجام نمیدهد. انگیزهای برای انجام کاری ندارد مگر آنکه هدفش جلب نظر و تایید دیگران باشد.
مهر طلب در برابر تقاضاهای دیگران قدرت نه گفتن ندارد و درجایی که برای خود کمتر کاری میکند برای دیگران بسیار حاضر به خدمت است. در بسیاری مواقع بدون آنکه دیگران از او درخواست کنند برای کمک خود را داخل میکند. خود را بیش از واقع ناتوان، بیچاره و قابل ترحم نشان میدهد.
مهر طلب خود را فردی فداکار، غمخوار، دلسوز، کم توقع و بیآزار میبیند که از دیگران فقط انتظار محبت و توجه دارد و به خودش میگوید: آخر من که این قدر به دیگران محبت دارم و برای آنها از خودم مایه میگذارم، چرا دیگران آن قدر بد با من تا میکنند. او از درون خود آگاه نیست که چه مقدار نسبت به دیگران خشم و نفرت دارد و آگاه نیست که چه توقعات نابهجایی از دیگران دارد. او فکر میکند دستش نمک ندارد و دیگران قدر خوبیهای او را نمیدانند. او به ذهنش هم خطور نمیکند که شاید نفرت و خشم شدیدی که از درون نسبت به دیگران دارد و به شکلهای مختلف از زیر رفتارهای تصنعی ِ مهرطلبانهی او خود را نشان میدهد علت عدم توفیق او در جلب محبت باشد، چرا که او توان محبتورزی حقیقی را ندارد و تنها نمایش محبت میدهد.
دو «باید» مهم فرد مهر طلب از نظر کارن هورنای:
- یکی آن است که رابطهاش با فرد حامی (همسر، دوست دختر یا دوست پسر و یا پدر) باید همیشه در سازگاری و توافق مطلق باشد. در صورت بروز هرگونه تضاد و اختلافی با حامی، دچار تشویش و اضطراب میگردد و حتی اگر میداند که او مقصر نیست با خود-مقصر-پنداری به سرعت سعی میکند رابطه را بهبود بخشد.
- دوم آنکه باید کاری کند که طرف مقابل عاشق او گردد. مهر طلب معمولاً نمیتواند رابطهی خود را حتی زمانی که ادامهی آن به نفعش نیست خاتمه دهد- تا زمانی که حامی دیگری را پیدا کند. مهر طلب معمولاً پس از شکست در جلب محبت فرد حامی، از یک رابطهی معیوب به رابطهای دیگر پناه میبرد. الگوی معمول رابطههای او آن است که با توجه کردن ِ فرد مقابل شروع میشود و مهر طلب مانند بیابانی که تشنهی محبت است فرد مقابل را مانند پیچکی در بر میگیرد. در این نقطه فرد مقابل احساس خفگی و ترس میکند و پس از آنکه به ضعف و زبونی مهر طلب پی میبرد، دیگر توجهی به او نمیکند زیرا از طرفی نیاز شدید مهر طلب او را خسته میکند و از طرف دیگر او ناخودآگاه در مییابد که محبت مهر طلب تنها بر اساس نیاز خود اوست و حقیقی نیست.
مهر طلب شخصیتهای برتری طلب را برای رابطه انتخاب میکند و نسبت به آنها علاقمند میشود، زیرا برتری طلب ویژگیهایی دارد که او آنها را در خود سرکوب کرده است و برتری طلب نمایندهی این ویژگیها برای او میشود. به عبارت دیگر، او عاشق ویژگیهایی چون قاطعیت، صراحت، ابراز خشم و ریسکپذیری در برتری طلب میشود؛ چرا که او در ناخوداگاه تمایل به این ویژگیها دارد زیرا خود فاقد آنهاست.
فرض کنید زن مهر طلبی با مرد برتری طلب ازدواج کند. رابطهی آنها چگونه خواهد بود؟
مرد مرکز زندگی زن و همه چیز او میشود. همه چیز زن بر اساس رضایت مرد تنظیم میشود. شادی و ناراحتی زن بستگی به آن دارد که مرد با وی بر سر لطف باشد یا نه. زن از ترس اینکه در هنگام نیاز مرد در دسترس او نباشد هیچ برنامهی مستقلی برای خود ندارد. سعی میکند توقعات مرد را حدس بزند و آنها را برآورده کند. همیشه نگران است که مبادا کاری کند که همسر برتری طلبش او را ترک کند. همهی روابطش با دوستان و افراد دیگر تحت الشعاع رابطه با همسرش است. زن به خاطر مرد حاضر به هرگونه فداکاری است.
در ابتدای رابطه، زن مهر طلب مرد را در تصورات خود ایده آل، برجسته و توانا میبیند اما به جهت بیمهری و بیتوجهی مرد برتری طلب، از درون خود نسبت به او خشمگین میشود، اگرچه توان ابراز آن را در خود نمیبیند. در این زمان او دائماً میان احساس عشق و نفرت در نوسان است. زمانی از مرد خشمگین میشود و در پی انتقام است و زمانی دیگر تلاش میکند مرد را نسبت به خود مهربان و عاشق کند. زمانی به این فکر میکند که این رابطه نیاز او را به محبت تأمین نمیکند و در پی جدایی است و زمانی دیگر در فکر آن است که با محبت خود همسر را به سوی خویش جذب کند. این کشاکش تا زمانی که مهر طلب حامی دیگری برای خود بیابد و یا آنکه خود را درمان کرده و به استقلال برسد ادامه مییابد.
ادامه مطلب را در مقالات بعدی دنبال کنید …
با مرکز روانشناسی بینش کرج همراه شوید
????????????
۰۲۶۳۴۴۱۷۵۶۷
۰۹۰۳۶۴۱۱۲۲۵
روانشناس خوب در کرج
مشاور خوب در کرج
امکان داره یک مهر طلب وارد رابطه با یک مهر طلب سوخته شود .اگر این اتفاق رخ دهد رابطه بین این دو تیپ به چه صورتی خواهد بود؟
جالب بود ممنون
کاش اشاره میکردین ک ما والدین چطو باید رفتار کنیم تا کودک مون مهرطلب نشه
ایا میشه که دلیل طرد شدنهای دائمی زن بخاطر مهر طلب بودنش باشه؟؟ یعنی مردها اون رو بخاطر مهرطلبی اش رها کنند؟
با سلام و درود
دلایل زیادی میتونه داشته باشه که نیاز به بررسی دقیق تاریخچه زندگی شخص و الگوی روابط عاطفی ای که در زندگی داشته است، هست . خیلی سریع و بدون بررسی نمیشه نظر درستی داد.
اما بطور کلی افرادی که طرحواره رهاشدگی دارند اغلب به طور ناهوشیار جذب افرادی می شوند که رهاشون می کنند و یا ممکنه خودشون رفتارهایی رو انجام بدن که طرف مقابل بذاره بره تا طرحواره رهاشدگی اش تایید شه.
برای بررسی دقیق و بهتر می تونید از درمانگرهای مرکز روانشناسی بینش کمک بگیرید.
۰۹۰۳۶۴۱۱۲۲۵
۰۲۶۳۴۴۱۷۵۶۷