از وبسایت جدید مرکز روانشناسی بینش رونمایی شد

ویژگی های یک رابطه سالم

ویژگی های یک رابطه سالم

ویژگی‌ های یک رابطه سالم

دو دلیل اصلی ما برای پرداخت به این موضوع شامل دو فاکتور اصلی است یکی از این فاکتورها این است که ممکن است شما هنوز انتخابی نداشتید و قرار است در مورد انتخاب یک رابطه به شما بینش بدهد که چه چیزی مهم است و با دید باز و آگاهانه‌تر تصمیم بگیرید و انتخاب کنید و اگر در حال حاضر در رابطه هستید، آگاه شوید که چه چیزی در رابطه مشکل است و با تراپی و درمان به رابطه خودتان کمک کنید.

خوب به ویژگی­ها می‌پردازیم:

اولین ویژگی که بسیار گسترده است، الگوهای ارتباطی است. ارتباطی که ما در کودکی با مراقبت اولیه خود یا همان (ابژکتهای) اولیه هستند ما با آنها ارتباط داشتیم. نوع ارتباطی که با این مراقبت داشتیم مثل پدر و مادر که این الگوها رو در روابط دیگرمان و در زمان بزرگ سالیمان تکرار می‌کنیم و این تکرار به صورت ناهوشیار اتفاق می‌افتند چون در ما به صورت عادت مورد استفاده قرار می­گیرند. برای مثال ما با پدر و مادر بی‌توجه بزرگ شده­ایم و آنها به نیازهای ما بی‌توجه بودند و به طور ناخودآگاه جذب افراد می­شویم که به ما و نیازهای ما بی‌توجه هستند و یا اینکه بر عکس ما مانند پدر و مادر خود نسبت به نیازهای پارتنر خود بی­توجه باشیم.

بر اساس نظریه روانکاوی وقتی افراد در روابط خود دچار آسیب و تروما باشند ناخودآگاه آنقدر آن را تکرار می‌کنند تا بالاخره به امید روزی که بتوانند بر روی آن تروما مستقر شوند و بتواند تروما را حل و فصل کنند و این باعث پدیده­ای می­شود بنام (اجبار به تکرار)

ما به صورت ناهوشیار به سمت موقعیت­های آشنا حرکت می­کنیم چون موقعیت­های آشنا در ما حس امنیت بوجود می­آورند چون مغز آن موقعیت را می­شناسد. برای مثال: فردی با پدر و مادر خرد کننده بزرگ شده است و چون این موقعیت را می­شناسد جذب افراد طرد کننده می­شود چون این موقعیت را می­شناسد و مضطرب نمی­شود و امنیت بیشتری دارد، ولی اگر با فردی مواجه شود که توجه و محبت می­کند دچار اضطراب می­شود چون این موقعیت برایش آشنا نیست.

پس اگر فردی این الگوها را وارد و دائم وارد روابط ناسالم طرد کننده می­شود نیاز به درمان دارد تا بتواند این اجبار به تکرار را تشخیص دهد و آگاهانه­تر در روابط خود حرکت کند.

ویژگی دوم: باورهای ارتباطی است. منظور از باورهای ارتباطی عقیده یا ذهنی است که دو پارتنر نسبت به ارتباط دارند و آن را به عنوان واقعیت پذیرفته­اند و منظور از باورهای ناکارآمد دسته از باورهایی است که غیر منطقی است که مختص ارتباط طرفین است که به صورت افراطی ایجاد مشکل می­کند که شامل پنج باور بدین شرح است:

۱-باور تخریب کنندگی مخالفت، به معنای نپذیرفتن به ناراحتی و تفسیر منفی اختلاف نظرهاست.

۲-باور به عدم تغییرپذیری فرد مقابل به اعتقاد به نداشتن توانایی پارتنر در تغییر رفتار و تکرار آن­ها در آینده است.

۳- باور توقع ذهن­خوانی : انتظار این که بدون نیاز به گفتن و اظهارنظر کردن فرد باید احساسات، افکار و نیازهای پارتنر خود را بدان.

۴- باور کمال­گرایی جنسی: انتظار از پارتنر در ایجاد رابطه جنسی تام و تمام در همه موقعیت­ها بدون توجه به وضعیت او

۵- باورها در مورد تفاوت جنسیتی: نداشتن درک صحیح از تفاوت­های شناختی و فیزیولوژیکی زن و مرد به صورت انتظار یکسان داشتن یا تفاوت­های مادرزادی را علت اختلاف داشتن می‌باشد.

هر چقدر این باورها در یک ارتباط بیشتر باشد آن رابطه محکوم به شکست است.

ویژگی سوم: صمیمیت و امنیت: روان ما مانند یک حلزون است که فردی که احساس ناامنی دارد درون لاک خود می­خزد و این­گونه در فضای امن خود قایم می­شود اما ما برای ایجاد صمیمیت نیاز داریم از لایک خود بیرون بیایم که این مستلزم آسیب‌پذیر شدن ماست. صمیمت برای رابطه خیلی خیلی مهم است. در رابطه صداقت مهم است و صداقت خود یکی از ارکان صمیمیت است. در رابطه نیاز به وفاداری و توجه و محبت و ابراز کلامی مثبت احساسات است که همه اینها باعث محبت بیشتر در رابطه می‌شود. گاهاً سوال می­شود که چقدر لازم است، رو راست باشیم همیشه این سوال را از خودتان بپرسید که این رو راستی به درد رابطه می‌خورد و مثلاً فرد مقابل از شما در مورد جزئیات رابطه جنسی قبلی می‌پرسد آیا پرداختن به این جزئیات کمکی به صمیمیت و رابطه می‌کند؟ بله درست است هیچ کمکی نمی‌کند پس وارد جزئیات رابطه قبلی نمی‌شویم.

صمیمیت کم کم در فضایی ساخته می­شود و کم کم با امنیت بیشتر، صمیمیت در رابطه هم بیشتر می­شود.

نکته بعد میزان نیازهای طرفین است: ممکن است نیازهای مشابهی داشته باشند، اگر فردی خیلی نیاز به آزادی دارد پارتنرش هم همین نیاز رو داشته باشد. فردی که نیاز به معاشرت و تفریح دارد، پارتنرش هم نیازهایش شبیه باشد. اما پارتنر قرار نیست همه نیازهای فرد را ارضا کند. قرار است بخشی از این نیازها را ارضاء کند به هر حال نیازهای مشابه می‌تواند کمک کننده باشد.

ارزشهای مشابه: اگر ارزش­ها و باورهای مشابه داشته باشند چنانچه فردی دکتری گرفته است و اگر بخواهد این پوزیشن علمی خود را پیدا کند باید به سفر برود و پارتنر اگر این جزء ارزشهایش باشد می‌تواند حمایت کند.

ظاهر: در مورد ظاهر گاهاً پیش می­آید که فردی ظاهر برایش مهم است ولی نگران است که ظاهربین به نظر برسد. به هر حال ظاهر مهم است از این جهت که به دل فرد مقابل بنشید و اکراه نداشته باشد صورت زیبا بعد یه مدتی عادی می‌شود. اما زشتی هیچ وقت برای فرد عادی نمی‌شود. پس ظاهر نسبی است ممکن است فردی که برای یکی بسیار زیبا به نظر می­رسد برای دیگری اینچنین نباشد.

استقلال: مراجعین می‌گویند همه چیز خوب بود بین ما تا این که پدرها مادرها آمدن وسط رابطة ما و از اون تایم همه چیز خراب شد. در قدم اول فرد باید از خانواده خود مستقل شده باشد و اگر هنوز والدین در تصمیماتش دخیل هستند و یا قرار هست که والدین تصمیم گیرنده باشند پس این فرد هنوز مستقل نشده است. فرد نیاز هست از نظر اقتصادی – روانی و اجتماعی مستقل شده باشد و خانواده این فرد را به عنوان یک فرد بالغ مستقل پذیرفته باشند و به اون احترام بگذارند و این استقلال رو به رسمیت شناخته باشند.

تعهد: خیلی از ما ها فکر می‌کنیم که متعهد بودن یعنی صرفاً خیانت نکردن به دیگری در صورتی که نخست پارتنرها اول بایستی به خودشون متعهد باشن به اهدافشون و اگر کسی نسبت به خودش متعهد باشه می‌تونه به دیگری هم متعهد باشه. کسی که دنبال اهداف خودش نمیره چطور می‌تونه به پارتنرش متعهد باشه. چقدر تعهد داره که برای رابطه وقت بگذارند و اگر این طور باشه پارتنر مناسبی برای هم هستند.

راز احساسات : ما نیاز به امنیت داریم تا بتوانیم با خیال آسوده در مورد احساسات منفی خودمون صحبت کنیم. و وقتی ما نمی‌تونیم در مورد احساساتمون صحبت کنیم میریم سمت Act out . وقتی ما از دست پارتنر خودمون عصبانی هستیم نیاز هست در مورد تأثیر رفتار ایشون روی خودمون و احساساتی که ایجاد شده صحبت کنیم.

پنهان کاری: یکی از مواردی که فضای امن را به شدت به هم می‌ریزد پنهان کاری است و یناز هست پارتنرها به آن توجه کنند.

– قبل از این که ما بخواهیم وارد رابطه شویم باید تمام رابطه­های قبل رو پایان داده باشیم. و وقتی می‌گویم پایان یعنی قرار نیست در فضای آنلاین هم صفحه یکدیگر رو داشته باشیم و یا عکس­العمل نشان دهیم و یا مثلاً روز تولد همدیگه رو تبریک میگن و توصیه می‌کنن که حالا فقط همین امروز خاص بود ما باید به خودمون فرصت کامل بدهیم که به طور کامل از یک رابطه خارج شویم بعد یک رابطه جدید رو آغاز کنیم.

فروید می‌گوید ما هیچ زمان به اندازه­ایی که عاشق می­شویم آسیب­پذیر نیستم وقتی ما از درون لاک حلزونی خود بیرون می‌آییم و دیگه کسی نیست که خودمون رو پنهان کنیم و یا از خودمون محافظت کنیم و کم کم با نزدیک شدن به یکدیگر نقاط آسیب‌پذیر روانی یکدیگررو می‌شناسیم و گاهاً پارتنرها از این مسئله سوء استفاده می‌کنند (اون رو به عنوان نقطه ضعف در نظر می‌گیرند و شروع می‌کنند به زخم زبان زدن در صورتی که رابطه می‌طلبد که این زخم­ها رو بشناسیم و از اونها مراقبت کنیم تا بتونیم به صبحت برسیم. مثلاً وقتی یک بخشی از بدن ما زخم شده نیاز به مراقبت دارد و ما انتظار نداریم پارتنرمون اون قسمت رو فشار بدهد.

همینطور در ارتباط خودمون با خودمون هم همینطوره هست یعنی نیاز هست خودمون رو بهتر بشناسیم پس نیاز هست زخم­های خودمون، حساسیت­های خودشون رو و الگوهای ارتباطی خودمون را بشناسیم وقتی ویژگی­هایی داریم که نیاز هست روی اونها کار شود. وقتی فردی نسبتاً خودش رو می­شناسه و نسبت به خودش آگاه هست. هیچ خود را می‌گیرد . مثلاً آگاه هست که من توسط یک پدر کنترل­گر بزرگ شدم و این باعث شده که همانند پدر دیگران رو کنترل کنم. هر وقت متوجه شدم که الان دارم یکی دیگه رو کنترل می‌کنم مچ خودم رو می‌گیرم و این رفتار رو متوقف می‌کنم. و این باعث امنیت طرف مقابل میشه.

گاهاً اتفاق می‌افته که فردی با پارتنر خود برخورد کالاگونه می‌کنه مثلاً یه زمانی که دانشجو بوده و شرایط مالی خوبی نداشته پارتنر کنارش بود و حالا که موقعیت اجتماعیش بهتر شده دیگه این پارتنر برای کافی نیست و می‌خواد بره دنبال فردی که از نظر مالی از همسرش بهتر است. آیا ما هیچ‌گاه با فرزندانمون این کار رو انجام میدیم اگه به ما فرزند بهتر بدهند بگویند ما فرزند خودتون عوض کنید. کلاً ما قبول می‌کنیم. یا این که فرزند خودمون رو می‌خوایم با همسرمون  هم همین‌طور نیاز هست برخورد کنیم تا فرد بهتر با موقعیت بهتر رو دیدیم همسرم خودمون رو کنار نگذاریم. همسرمون برامون منحصر به فرد باشه و نیاز هست بدونیم که پارتنر ما وسیله رسیدن ما به آرزوها و آمال ما نیست مثلاً فرد به خاطر مهاجرت کردن فقط با پارتنر خود هست و به پارتنر خود وسیله‌گونه نگاه می‌کنه و این انتخاب و نگاه اصلاً خوب نیست.

گاهاً همسرها به صورت یک تیم نیستند. یعنی به عنوان یک تیم متحد که تصمیم دارند به رشد یکدیگر کمک کند و در عوض به شدت با هم رقابت دارن و به یکدیگر حسادت می‌کند و رقابت بین پارتنرها بسیار ناسالم و حتی خطرناک است و قرار هست هر دو مثل یک تیم عمل کنند. در جهت اهداف رابطه.

سخن آخر این که اگر رابطه شما همه این موارد را ندارد نگران نباشید هیچ انسان کاملاً سالمی وجود ندارد. بلکه اگر تعدادی از این ویژگی­ها در رابطه باشد. می‌توانیم نگاه مثبتی به رابطه­مون داشته باشیم چون انتظار سلامت کامل هم انتظار درستی نیست و انسان کاملاً سالم وجود ندارد. بلکه همه ما آسیب­هایی داریم و ریشه ­های از مسائل رو داریم فقط نیاز هست به سمت سلامت حرکت کنیم.

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *